دفتر روان شناسی زهرا میرزاده بیدختی

این وبلاگ با راهنمایی و توصیه استاد محترم دکتر قنبری تشکیل شد.

دفتر روان شناسی زهرا میرزاده بیدختی

این وبلاگ با راهنمایی و توصیه استاد محترم دکتر قنبری تشکیل شد.

این وبلاگ برای کار های دروس استاد قنبری تشکیل شد .
امید است که بتوانم بعدها در رابطه با کارم از ان استفاده کنم.

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

روان شناسی دین ، مشتمل است بر به کاربریه متد های روانشناختی و فریم ورک های تفسیری ، بر مفاد گوناگون سنن دینی و همچنین بر ، هم افراد مذهبی و هم غیر مذهبی .

در نظریه های روانشناسی دین دو جریان اصلی وجود دارد: 1 ) جریان توصیفی : که ریشه های ان را میتوان در نوشته هایی یافت که شامل متون مقدس و سنت های بزرگ دینی است مثل اعترافات اگوستین .

2) جریان تبیینی : که حاصل این گمان است که دین چیزی جز ان است که می نماید.

جریان توصیفی ، دین را با همدلی و از درون ترسیم می کند ولی جریان تبیینی نقادانه تر و از بیرون.

مکاتب روانشناسی دین : 1) مکتب روسی     2) مکتب فرانسوی      3) مکتب المانی   4)مکتب انگلیسی_ امریکایی

 

ادیان در روسیه متنوع اند، و قانونی مصوب ۱۹۹۷ مسیحیت، اسلام، بوداگرایی، و یهودیت را در تاریخ روسیه حائز اهمیت می‌داند. مسیحیت ارتدکس (زبان روسی: Православие Pravoslaviye) بزرگترین دین و دین سنتی روسیه است، که بر اساس قانونی مصوب ۱۹۹۷ بخشی از میراث تاریخی روسیه است.

کلیسای ارتدوکس روسی دین غالب در روسیه است. بیش از ۹۵٪ کلیساهای ارتدکس ثبت شده به کلیسای ارتدوکس روسی وابسته‌اند و تعداد کمتری کلیساهای ارتدکس دیگر هم وجود دارند. به هر روی اکثریت قاطع مؤمنین ارتدکس هر روزه به کلیسا نمی‌روند.

کارل مارکس، متفکر آلمانی قرن نوزدهمی، بنیان‌گذار و نظریه‌پرداز اصلی مارکسیسم، نگرشی پیچیده و ضد و نقیض نسبت به دین داشت. وی در وهلهٔ اول دین را «افیون توده‌ها» و «روحِ شرایط بی‌روح» می‌دانست که برای طبقهٔ حاکم مفید است زیرا هزار سال بود که به طبقهٔ کارگر امیدهای دروغین می‌داد. در عین حال، مارکس دین را به عنوان نمودی از اعتراض طبقهٔ کارگر نسبت به وضعیت اقتصادی نامناسب و ازخودبیگانگی‌شان، در نظر می‌گرفت. در تعبیر مارکسیست-لنینیستی از نظریهٔ مارکسیستی، که بخشی عمده از آن توسط گرجستانی انقلابی و رهبر شوروی جوزف استالین، توسعه یافته‌است، به دین، به صورت مانعی که پیشرفت بشری را کند می‌کند نگریسته می‌شود. به همین دلیل، تعدادی از حکومت‌های مارکسیست-لنینیست قرن بیستمی، از جمله شوروی پس از ولادیمیر لنین و جمهوری خلق چین تحت رهبری مائو تسه‌تونگ، بی‌خدایی حکومتی را در دستور کار قرار دادند.

دیدگاه‌های کارل مارکس به مذهب، موضوع تفسیرهای بسیاری بوده‌اند. او در بخشی مشهور از «نقد فلسفه حق هگل» می‌نویسد:

رنج مذهبی، در آن و عین حال، تجلی رنج حقیقی و اعتراضی به رنج حقیقی است. دین آهِ مخلوق مظلوم، قلب دنیایی سنگ دل، و روح شرایط بی‌روح است. [دین] افیون توده‌هاست.

 

به اذعان هاوارد زین، دیدگاه مارکس نسبت به دین، «همیشه به شکل عبارتی مانند «دین افیون خلق است»، منفی نبود، بلکه نظر مثبت وی به دین در جایی که از آن به عنوان «آهِ مخلوق به تنگنا درآمده»، «جان جهان شقاوت بار» و «روح اوضاع بی‌روح» یاد می‌کند، قابل مشاهده است. این به فهم محبوبیت گستردهٔ شارلاتان‌ها مذهبی در تلویزیون، و همچنان تأثیر الهیات آزادی‌بخش در پیوند زدن روحیهٔ مذهبی به انرژی جنبش‌های انقلابی در کشورهای بسیار فقیر کمک می‌کند». برخی تحقیقات جدید بر این نظراند که عبارت «افیون توده‌ها» خود استعاره‌ای دیالکتیکی ست از زمان انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷، دو مورد از مهم‌ترین و در عین حال کمتر درک شده تأثیر فرهنگی این انقلاب، فلسفه و دین بوده‌است. این تأثیر البته نه‌تنها در اتحاد جماهیر شوروی بلکه بعد از جنگ جهانی دوم در اروپای شرقی که تحت سلطه شوروی بود نیز عظیم بوده‌است. آثار کمونیسم برای فلسفه و دین در سراسر مدار اتحاد جماهیر شوروی به دور از کم پرداختن است و توسط کلیشه‌های مارکسیسم یکپارچه و پی‌در‌پی و خردکننده به کلیسا و ایمان شیطانی حمله شده‌است. بدون تردید مارکسیسم فلسفه حاکم در سراسر اروپای شرقی است. در اتحاد جماهیر شوروی، مارکسیسم-لنینیسم یا ماده گرایی دیالکتیکی فلسفه رسمی و تنها تحمل‌پذیر است و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی از نظر شوروی در فلسفه مانند سایر زمینه‌ها پیروی می‌کنند. اما در کشورهای مارکسیسم تنها پس از جنگ جهانی دوم تحمیل شد و گسترش آن همیشه از مدل شوروی کپی برداری نکرده‌است .

اتحاد جماهیر  شوروی یک دولت بی خدا بود که در ان از مذهب به شدت پرهیز شده و با پیروان ادیان گاهی بشدت برخورد میشد . ولی بیش از یک سوم مردم این کشور اعتقادات مذهبی خود ، مسیحیت و اسلام را حفظ کرده بودند .

در دوران استالین ازار و تبعیض مذهبی بشدت کاهش یافت و بسیاری از معابد بازگشایی شد .

قش دین در زندگی روزمرهٔ شهروندان شوروی بسیار متفاوت بود، با این حال دو سوم جمعیت شوروی غیر مذهبی بودند. حدود نیمی از مردم، از جمله اعضای حزب کمونیست حاکم و مقامات بلندپایهٔ دولتی، اذعان به بی‌خدایی داشتند. در نظر اکثر شهروندان شوروی، مذهب غیرضروری شناخته می‌شد. تا پیش از فروپاشی در اواخر سال ۱۹۹۱، آمار رسمی مذهب در اتحاد جماهیر شوروی در دسترس نبود. بی‌خدایی دولتی در شوروی با عنوان gosateizm شناخته می‌شد.

 

 

منابع : روانشناسی دین دیوید ولف _ ویکی پدیا :(دین در روسیه _ مارکسیسم و مذهب و مذهب در اتحاد جماهیر شوروی)

 

 

تاریخ مراجعبه : 1400/2/25

  • زهرا میرزاده بیدختی