دفتر روان شناسی زهرا میرزاده بیدختی

این وبلاگ با راهنمایی و توصیه استاد محترم دکتر قنبری تشکیل شد.

دفتر روان شناسی زهرا میرزاده بیدختی

این وبلاگ با راهنمایی و توصیه استاد محترم دکتر قنبری تشکیل شد.

این وبلاگ برای کار های دروس استاد قنبری تشکیل شد .
امید است که بتوانم بعدها در رابطه با کارم از ان استفاده کنم.

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در حالی که در آمریکا، عمدتاً روان‌شناسان، روان‌شناسی دین را پیشرفت دادند، در آلمان، این رشته بیشتر زمینه کار و در قلمرو بحث فیلسوفان و عالمان الهیات بود. برای مثال در آثار شلایر ماخر،دیدگاه روان شناختی درمقایسه با موضع الهیاتی،دردرجه دوم اهمیت قرار داشت.ویلهلم ونت،فروید،یونگ واریکسون ازدانشمندان این مکتب هستند.
شلایر ماخر درباره احساسات و بینش های دینی از جنبش رمانتیک» آلمان متأثر است.
 فیلسوف و الهی دان آلمانی، به دفاع از آموزه های دینی پرداخت و برای حفظ دین، دست به دامن مباحث ذوقی و احساسی شد. او مدعی گردید: اساساً دین بر استدلال عقلی و برهان فلسفی مبتنی نیست، بلکه احساسی که در اعماق قلب متدیّنان است، گوهر اصلی دین است و مرکز و ثقل ایمان نه در کتاب مقدّس، که در درون و اعماق قلب انسان های باایمان جای دارد.
شلایر ماخر، که از استدلال عقلی در آموزه های دینی به شدت گریزان بود، اصل و اساس دین را احساس وابستگی مطلق و تجربه دینی می دانست و معتقد بود: ادلّه عقلی سنگ زیرین این تجربه را به خطر می اندازد.
شلایر ماخر بر احساسات و عواطف صرف تأکید میورزد و تجربه دینی را از باورها و نظام اعتقادی افراد مستقل می داند.
فردریک شلایرماخر با توصیف جوهر دین به عنوان پدیده‌‌‌‌ای که حاصل معرفت- چه علمی و چه فلسفی- نیست و نیز نباید آن را در معنای اخلاقی جستجو کرد و آن را نباید حاصل هیچ استدلالی دانست، تأثیر ماندگار و تازه‌‌‌‌ای بر الهیات پروتستان نهاد. به نظر او جوهر دین در احساس دینی خاصی که احساس وابستگی مطلق است، یافت می‌‌‌‌شود. او بر این باور است فلسفۀ دین بی‌‌‌‌حاصلی که در دئیزم» مطرح است و دگماهایی که کلیسا از آن خبر می‌‌‌‌دهد، در حقیقت دین نیست. دین حقیقی یعنی شهود بی‌‌‌‌واسطۀ وجود جمعی همۀ جهان کرانمند در آن وجود و به واسطۀ آن وجود بی‌‌‌‌کران و درک همۀ اشیای زمانمند در وجودی لایزال. دین حقیقی احساس و چشیدن این وجود بی‌‌‌‌کران است.

فردریک شلایر ماخر را پدر تجربه دینی» نامیده اند، در نوشته های پرنفوذش در قرن نوزدهم، ادعا کرد که تجربه دینی تجربه ای عقلی یا معرفتی نیست، بلکه احساس اتکای مطلق و یک پارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است.» این تجربه، تجربه ای شهودی است که اعتبارش قائم به خود است و مستقل از تصورات، اعتقادات یا اعمال است. چون این تجربه نوعی احساس است و از حدّ تمایزات مفهومی فراتر می رود، بدین روی، نمی توانیم آن را توصیف کنیم. این تجربه حسی و عاطفی است، نه معرفتی.
شلایر ماخر با تدوین دو کتاب مهم، ایده خود را بسط داد و آن را استحکام بخشید. از جمله کتاب های او
 درباره دین
 ایمان مسیحی
فروید تصویر خدا را در چهره ی پدر می دید و آن را نوعی فرافکنی پدر واقعی شخص به منظور رفع عقده ی ادیپ محسوب می کرد. البته رویکرد فروید کاملاً مخالف با رویکردی بود که مردم مذهبی اتخاذ می کنند. یونگ نیز اگر چه ' کهن الگوها' را در میزان ابعاد مفاهیمی که از خدا وجود دارند ، سهیم می دانست اما به هر حال او نیز به پیوند استوار بین نحوه ی تلقی کودکان از پدر واقعی شان و تصور آنان از خدا اذعان داشت.

 

 

 

منابع : روانشناسی دین هاشملو _ پژوهش نامه فلسفه دین ( نامه حکمت) مسعود اذربایجانی و انتشارات حوزه

 

  • زهرا میرزاده بیدختی
  • ۰
  • ۰

رویکرد تجربی وحتی ازمایشگاهی به دین ونگاه توصیفی درمطالعات دینی،مهمترین ویژگی این سنت است.گالتون (1822-1921)،دانشمند انگلیسی، بنیانگذارروانشناسی تفاوتهای فردی وبنیانگذار روانشناسی دین درانگلیس می باشد.او نخستین کسی است که ازروش اماری همبستگی دراین زمینه استفاده کردوبه توصیفف رفتارهای دینی ازطریق توزیع پرسشنامه وازمون با به کار گیری امار پرداخت.
ازدیگر طرفداران این سنت اتنلی هال وادوین استارباک هستند.استنلی هال بنیانگذار روانشناسی دین درامریکاست.وی برای این منظور ،دانشکده روانشناسی دین دردانشگاه کلارک را تاسیس کرد.
استارباک برای تحقیق درباره پیدایش مفهوم خدا میان اقوام بدوی،با توجه به تحول وتکامل شخصیت،ازروش گرداوری مواد ومطالب زندگینامه ای،درون نگری،تامل شخصی وپرسشنامه استفاده کرد وانهارا طبقه بندی وتحلیل نمود.
استارباک همواره این احساس راداشت که،دین یک رازاست وعلم هرگز همه ابعاد انرا نخواهد شناخت.
ویلیام جیمز از مهمترین روانشناسان پراگماتیسیم است درکتاب مهمش به نام انواع تجربه دینی می گوید : « ارزیابی نهایی یک عقیده یا یک تجربه را می توان فقط در سایه ثمربخشی آن در زندگی فرد انجام داد » . کتاب انواع تجربه دینی، که مجموعه سخنرانی های جیمز درباره تجربه دینی است، به رغم انتقادات، به سرعت به اثری تبدیل شد که مورد توجه اهل فن قرار گرفت و در همان سال شش بار تجدید چاپ شد. معروف است که راسل به ویتگنشتاین توصیه کرد که این کتاب را بخواند.  تئودور فلورنوئا در این باره می گوید: بهترین و مشخص ترین نمونه این توانایی هنرمندانه در نفوذ به اعماق ضمیر دیگران، بی تردید کتاب معروف به نام انواع تجربه دینی است. این کتاب اکنون هم درتمام جهان به عنوان مهمترین منبع مربوط به این حوزه شناخته می شود.

در حال حاضر در انجمن روانشناسی امریکا، بخش مستقلی به روانشناسی دین اختصاص داده شده است و همچنین روانشناسی دین به عنوان یک کرسی دانشگاهی در بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا ارائه می شود.

 

 

منابع : روانشناسی دین حوزه _ روانشناسی هاشملو

 

  • زهرا میرزاده بیدختی
  • ۰
  • ۰

بیشترین پژوهشهای دانشمندان فرانسوی درزمینه روانشناسی دین اثاری است که در حیطه روانشناسی مرضی عرضه شده است.اگرچه علاقه به بحث درباره ارتباط بیماری روانی بادینداری،دردو سنت دیگر نیز وجود داشته است،اما درفرانسه،برخی از بزرگترین اسیب شناسان قرن19توجه مستمری به این موضوع نشانداده اند.                                                                                           سرشناس ترین اشخاص در این مکتب:                                                                            1)ژان مارتین شارکو(1825-1893)،بزرگترین عصب شناس عصر خود میباشدوعقیده دارد،جن زدگی چیزی نیست جز نوع خاصی از هیستری.ومیگوید شفای دینی را می توان از راه تلقین به خود وسرایت ویژگیهای روانی در گروه تبیین ودرک کرد.                                                                                                                        2)پیرژاته(1859-1947):سرشناسترین فرد در بین همکارانش وشاگردان شارکو است که در روانشناسی دین کار کرد.
مطالعاتش ،روی بیماری به نام"مادلین"است که سالها با او مکا تبه داشت.مادلین گرفتگی عضلانی داشت وروی انگشتان پا راه میرفت.حالتهای شبه عرفانی داشت که،از حالتهای اتحاد با خدا شروع می شد،به صلیب اویزان میشد،بیحرکت می ماندوبه حالت شکنجه وعذاب ختم می شد. او فکر می کرد خدا اورا تنها گذاشته ورها کرده  وتحت نیروهای اهریمنی است،ودر سال چند بار زخم هایی در بدنش ایجاد می شدچون مسیح مصلوب.
ژاته پسازبررسی های دقیق ، به این نتیجه رسید،که مادلین به اختلال ضعف روانی یا همان اختلال ووسواس فکری-عملی دچار است.
3)تئودر فلورتو(1854-1920):به حالتهای استثنیی روانی ،علاقه داشت.مطالعات گسترده اودرباره احضار ارواح ،به فهم روبه رشدضمیر ناخود اگاه بسیار کمک کرد.
علا قه ای جانبدارانه به دین داشت.او به دلیل دو اصل بنیادین معروف شد،که این دواصل،اساس روانشناسی ددینرا فراهم میکنند:1)اصل برون داشت امور متعالی،روانشناسان دین،باید درموردوجود مستقل موضوعات دینی(مثل خدا)نه موضع انکاروطرد ،ونه موضع تاییداتخاذکنند.انها باید ،فقط احساس تعالی را مورد بررسی قرار دهندوظرایف وانواع انرابا دقت مشاهده وبررسی کنند.
2)اصل تفسیر زیست شناختی:براساس این اصل،دین چهارویژگی دارد.
الف)دریافتنشرایط ارگانیک برای پدیدارهای دینی(فیریولوژیک)
ب)در بررسی دقیق عوامل درونی وبیرونی درسیر تحولی شان(ژنتیک یا تحولی)
ج)درحساسیت به تفاوتهای فردی(تطبیقی)
د)دربه رسمیت شناختن اینکه زندگی دینی،فرایندی زنده وبسیار پیچیدهو مشتمل بر تعامل با بسیاری عوامل است(پویایی)
4)ژان پیاژه(1896-1980):او کلیسا رابه عنوان بزرگترین دشمن عقیده دینی مسیحیت  واقعی میدانست.
او هیچ وقت دروجود خدا شک نکرد،اما دلایلاثبات وجود خدا را ضعیف می دانست.درمورد نگرشهای دینی،دونوع نگرش بنیادین راازهم متمایز میکند:الف)نگرش متعالی(ماورائی)که خدایی فراتر ازدرک ماست.
ب9نگرش حضور همه جایی خداوند(خدای علتها،ارزشهاوخداییکه در درون ماست ،نه خدای جهان خارج.)

 

 

منابع : پژوهشکده باقر العلوم _ ویکیپدیا

تاریخ مراجعه :  25اردیبهشت

 

  • زهرا میرزاده بیدختی